چگونه تفکر طراحی به استراتژی های مشتری محور کمک می کند؟

چگونه تفکر طراحی به استراتژی های مشتری محور کمک می کند؟

تفکر طراحی بحث جدیدی نیست. با اینحال این مورد برای کاربردهای شرکتی و سازمانی کاملا جدید است. تمرین طراحی شناختی اجرا شده توسط سازمان هایی مانند IDEO نوآوری های طراحی مانند ماوس کامپیوتر، صفحه کلید ارگونومیک و مجموعه ای از اشیاء نوآورانه را راهنمایی کرده است. سازمان هایی همچون IBM تا به امروز کارهای خود را بر اساس اصول تفکر طراحی ساخته اند تا بتوانند فریم ورک هایی را برای پروژه های پیشرفته و پیچیده ایجاد نمایند. تفکر طراحی یک روش تکاملی ( تکرار شونده)، طراحی انسان محور و روش حل مسئله ای است که همدلی عمیقی برای کاربران داشته و همکاری میان یک تیم گسترده را به خوبی اعمال می کند. به جای اینکه طراحان به تنهایی کار کنند، با سایر سهام داران تیمی تشکیل می دهند که با روش های سریع و چابک، فرایند انجام کار را آسان تر می کند. اما این مورد چگونه می تواند با سایر مواردی که ما تا به حال انجام می دادیم، متفاوت باشد؟ تفکر طراحی یک روش جایگزین برای حل مشکل است که بر روی چگونگی دستیابی به یک هدف انسان محور تمرکز می کند. به عنوان مثال در یک پس زمینه سی آر ام ، هدف معمولی پیگیری نیازها و اطلاعات مشتریان است. هدف تفکر طراحی این است که چگونه اطلاعات بیشتری از مشتری را اعمال کند تا بتواند ارتباطات متنی، شخصی و مربوطه را برای ایجاد پاسخ های مثبت احساسی با مشتری فراهم نماید.

با نرم افزار سازمانی مانند نرم افزار crm ، طراحی تمایل به تمرکز بر روی نرم افزارها دارد . این گزینه همچنین روش های علمی یا تحلیلی را بیشتر از هر چیزی دنبال می کند که در آن یک مشکل ، پارامتر یا دامنه تعریف شده و طراحان یا حل کنندگان مشکل یک روش نسبتا خطی را برای دست یافتن به راه حل منطقی و قابل قبول در یک قالب زمانی کوتاه تر دنبال می کنند. تفکر طراحی سعی نمی کند دامنه را محدود سازد و یک روش کاملا خطی نیست. در یک مورد معمولی، می تواند مسیرهای برنامه ریزی نشده یا مدور را انتخاب کند. مراحل ممکن است به طور همزمان یا تکرار شونده رخ دهد. این عدم پیشرفت مترقی می تواند به عنوان یک شوک بر روی مدیران پروژه وارد شود. تفاوت بزرگ دیگر این است که متفکران طراحی از هر دو تفکر همگرا و واگرا برای توسعه افکار و راه حل های ممکن استفاده می کنند. تفکر واگرا راه حل گسترده تری از ایده ها و گزینه های پرداخته شده را ایجاد می کند. تفکر همگرا در رسیدن به راه حل بهینه یا درست ، تمرکز دارد.تفکر طراحی با تفکر واگرا آغاز می شود تا به دیدگاه ها و گزینه های بیشتری دست یابد، سپس تفکر همگرا برای محدود کردن راه حل ایده آل اعمال می شود. یکی از مزایای اصلی این روش این است که تفکر مخالف در آن تشویق می شود.

بخوانید  ده واقعیت جالب درباره توییتر

به جای یک روش طراحی نرم افزار سنتی که در ابتدا طرز فکر مهندسی را اعمال می کند و سپس زمانی که رابط کاربری یا سایر موارد زیبایی شناسی را در نظر می گیرد به طراحی در نزدیکی این فرآیند تبدیل می شود، تفکر طراحی ، طراحی را در جلو و مرکز آغاز کار در نظر می گیرد و بیشتر بر روی تجربه کاربری تمرکز دارد. توازن قدرت در تجارت، در حال گذار از فروشندگان به خریداران به عنوان مشتریان است که در آن مشتریان ارتباط بیشتر ، مطلع تر ، قدرتمندتر و متقاضی هستند.برای پاسخ به نیازهای مشتریان، رهبران تجاری به سمت استراتژی های جدیدی همچون مدیریت تجربه مشتری و حتی انتقال عمده فروشی شرکت از مدل محصول محور به مدل های مشتری محور هستند. در مرکز و هسته این تغییرات مشتری قرار گرفته است و چالش های رهبران تجاری چگونگی درگیر شدن و حل مشکلات مشتریان است. این چالشی است که به خوبی تعریف نشده است و نیازمند تفکر و روش های حل مشکل جدیدی است که از کمیت کمتری برخوردار باشد و بیشتر بر روی رفتارهای انسانی تمرکز کند و اینده جدیدی را رقم بزند. تفکر طراحی متناسب با اینگونه چالش ها است.

سایر اطلاعات

منبع: www.crmlands.com